-پاسخ آیت الله سیستانی درباره لباس مشکی در محرم وصفر
-پاسخ آیت الله خامنه ای درباره افطار کردن با تربت امام حسین علیه السلام
-دست زدن همراه با شادي و خواندن و ذكر صلوات بر پيامبر اكرم و آل او(ص) درجشن هايي كه به مناسبت ايام ولادت ائمه(ص) و اعياد وحدت و مبعث برگزار مي شود چه حكمي دارد؟ اگر اين جشن ها در مكانهاي عبادت مانند مسجد و نمازخانه هاي ادارات و يا حسينيه ها برگزارشوند، حكم آنها چيست؟
-پاسخ آیت الله شبیری زنجانی درباره جشن عروسی در ماه محرم وصفر
-پاسخ آیت الله مکارم شیرازی درباره اصلاح و آرایش در ماه های محرم و صفر
-پاسخ آیت الله روحانی درباره جنگ عایشه با امیرالمؤمنین (علیه السلام) از همه گناهان بدتر بود
-پاسخ آیت الله جوادی آملی درباره نماز روز عید غدیر
-پاسخ آیت الله جوادی آملی درباره نماز عید غدیر
-پاسخ آیت الله حکیم در باره افضل بودن حضرت علی علیه السلام از بقیه ائمه وپیامبران
-پاسخ آیت الله وحید خراسانی درباره سیگار کشیدن در ماه رمضان

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:8077 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:5

چرا زكات فقط شامل برخي از اقلام كشاورزي مي شودو چيزهاي ديگري نظير برنج، چاي و انواع ميوه ها و سردرختي ها كه داراي سود كلاني است مشمول حكم زكات قرار نمي گيرند. آيا اين نوع تبعيض با ايجاد فشار بر قشر خاصي از كشاورزان و باغ داران نيست؟ و آيا اين گونه احكام باعث پيدايش شكاف طبقاتي و دو طبقه فقير و غني نمي شود؟

براي پاسخ به اين سؤال لازم مي دانيم مطلبي را در مورد فلسفة احكام مطرح كنيم تا مقدمه اي بر پاسخ باشد، بسيار مي پرسند: چرا لازم است نماز بخوانيم؟، چرا بايد براي نماز وضو بگيريم؟ چرا در اسلام استعمال ظروف طلا و نقره حرام است؟ چرا خوردن گوشت مردار جايز نيست؟ چرا نماز صبح دو ركعت است؟ و از اين قبيل چراها.

براي اين كه پاسخ تمام سؤالات فوق و از اين قبيل چراها روشن شود بهتر است يك اصل اساسي و قاعدة كلّي دربارة فلسفة احكام بيان شود تا در همة موارد قانع كننده باشد.

ما وقتي كه به زندگي روزانة خود مي نگريم مي بينيم هنگامي كه مثلاً بيمار مي شويم و به پزشك مراجعه ميكنيم دكتر نسخه هايي مركب از چند دارو براي ما مي نويسد و دستور ميدهد كه هر روز و هر چند ساعت فلان دارو را مصرف كنيد و از خوردن فلان و فلان غذا هم پرهيز كنيد.

ما بدون اين كه از خصوصيات داروها سؤال بكنيم دستورات او را مورد عمل قرار مي دهيم، چون به علم و دانش و تخصّص او در رشتة طب معتقديم و مي دانيم كه جز معالجه و بهبود ما منظور ديگري ندارد.

همين طور وقتي كه به يك مهندس ساختمان مراجعه ميكنيم و از او مي خواهيم كه براي ما ساختمان زيبايي بسازد، او ميگويد: اين نقشه در زمين شما جالب از كار در مي آيد و بايد فلان لوازم را تهيه كني تا خانه ساخته شود. ما چون به تخصص او در رشتة ساختمان سازي ايمان داريم و مي دانيم كه او نمي خواهد به ما ضرر و زياني برساند، بنا به دستور او مصالح را طبق دستور تهيه كرده و در اختيار او مي گذاريم و در كار او چون وچرا نمي كنيم.

اين دو مثال و نظاير آن روشن ميكند كه اگر انسان به علم و دانش كسي ايمان داشته باشدو او را در رشتة خود متخصص بداند، نيز بداند كه نظر بدي در كار نيست، قطعاً دستورهاي او را بدون چون و چرا عمل ميكند.

احكام و مقررات ديني هم نسخه هايي استك ه پيامبران الهي و پيشوايان دين از طرف خدا براي بشر آورده اند تا سعادت و خوشبختي آنان را از هر جهت تأمين نمايند. بديهي است وقتي كه ما اعتقاد داشته باشيم كه اين احكام از علم بي پايان الهي سرچشمه گرفته و به حكمت و لطف و مهرباني خدا نيز ايمان داشته باشيم، هم چنين بدانيم كه پيامبران خدا در تبليغ و رساندن احكام به هيچ وجه گرفتار خطا و لغزشي نمي شوند، يعني به معصوم بودن آنان معتقد باشيم، در اين صورت با كمال جدّيّت و بدون هيچ اضطراب، در عمل كردن به دستورهاي ديني مي كوشيم و هيچ نيازي نمي بينيم كه از خصوصيات فلسفة احكام و مقرراتي كه قرار داده شده، سؤال نماييم، زيرا مي دانيم كه خدا دانشي بي پايان دارد و هر چه مقرّر كرده است، به خير و صلاح ما بوده وانبياي الهي نيز در بيان احكام اشتباهي نكرده اند.

آري اگر كسي در وجود خدا، يا در دانش و حكمت او، يا در حقّانيّت انبيا و معصوم بودن آنان ترديد داشته باشد، لازم است قبل از اين سوال، در اصل اعتقاد به خدا و صفات او و دربارة حقانيت انبيا و صفات آنان وارد بحث و بررسي شود.

بنابراين كساني كه پاية اعتقاد به توحيد را محكم ساخته اند و طبق دليل هاي قطعي عقيده دارند كه قانون گذار اسلام يعني خدا بي نياز مطلق و داراي علم و حكمت بيپايان است، اين افراد ترديدي نخواهند داشت كه تمام احكام و مقررات و دستورهاي اسلامي كه پيامبر اسلام از طرف خدا آورده است، داراي مصالح و فوايدي مي باشد، زيرا علم و حكمت خدا ايجاب ميكند كه بدون رعايت مصالح بندگانش هيچ فرماني ندهد. چنين افرادي هميشه در صدد پيروي از دستورهاي الهي هستند و دانستن و ندانستن جزئيات فلسفة احكام در روحية آنها اثري نخواهد داشت.

البته ما نمي گوييم كسي نبايد از فلسفة احكام سؤال كند و يا نبايد دنبال تحقيق و جستجو بر آيد، زيرا شكّي نيست كه هر كسي حقّ دارد با تمام وسايل ممكن براي آگاهي از اسرار احكام و قوانين ديني بكوشد، خوشبختانه امكانات زيادي براي اين كار هست، چنان كه در قسمتي از آيات و بسياري از كلمات پيشوايانِ بزرگ دين توضيحاتي دربارة فلسفة احكام گفته شده است. از طرفي يك سلسله قرائن عقلي كه با پيشرفت علوم روز به روز افزايش مي يابد، پرده از روي بسياري از اين اسرار برداشتهاست.

خلاصه: با اين كه حق سؤال داريم و تا اندازه اي امكانات پاسخ دهي موجود است، ولي نبايد هرگز انتظار داشته باشيم كه با دانسته ها و معلومات محدود بشري، به تمام جزئيات اسرار و فلسفة احكام دست يابيم. دست نيافتن به اسرار و مصالح و مفاسد احكام غير از آن است كه مصلحتي يا مفسده اي در احكام نباشد. حتماً احكام الهي مصالحي دارد، گرچه بدان ها آگاهي نداشته باشيم.

حضرت رضا(ع) ميفرمايد: إنّا وجدنا ما أحلّ الله تبارك و تعالي ففيه صلاح العباد و بقائهم و لهم إليه الحاجة التي لا يستغنون عنها و وجدنا المحرّم من الاشياء لا حاجة العباد إليه و وجدنا مفسداً داعياً إلي الفناء و الهلاك؛[16] مي بينيم كه خداي متعال چيزهايي را حلال كرده است كه مردم در زندگي و ادامة آن بدان نيازمند هستند و براي آنان مصلحت و فايده اي دارد و چيزهايي را حرام كرده است كه علاوه بر اين كه مورد نياز بشر نيست، موجب فساد و فنا و نيستي او ميباشد.

بر همين اساس دانشمندان ميگويند: احكام شرع تابع مصالح و مفاسد است، يعني خدا هيچ چيزي را بدون جهت حلال يا حرام، واجب يا مستحب قرار نداده است. البته وقتي كه گفته ميشود فلان كار به مصلحت بشر است، نبايد فقط فوايد جسمي و بهداشتي به نظر بيآيد، بلكه فوايد جسمي، روحي، فردي، اجتماعي، دنيوي، اخروي و هر نوع فايدة ديگر كه فرض شود، همه جزو مصالح بندگان است. چه بسا يك حكم فايدة جسمي نداشته باشد، ولي از نظر روحي باعث تهذيب و پاكي شود، مثلاً اگر گذاشتن پيشاني روي زمين اثر بهداشتي نداشته باشد، ولي باعث تواضع و بندگي در مقابل خدا ميشود. نيز ممكن است فايدة يك حكم از نظر فردي معلوم نباشد، ولي از نظر عمومي و مصالح عامه به نفع جامعه باشد، مثلاً اگراستفاده از ظروف طلا و نقره پيدا كند، چه مفاسد اقتصادي و روحي و رواني در جامعه به جا مي گذارد و باعث اختلاف طبقاتي عظيم در جامعه ميشود.

در مورد ركات، يكي از فلسفه هاي اصل تشريع زكات، رفع اختلاف طبقاتي است. امام هشتم(ع) ميفرمايد: و علّه الزكوة مِن أجل الفقرا مِن مال الاغنياء ما يسعهم ولو أنّ النّاس أدّوا حقوقهم لكانوا عايشين بخير. و در جاي ديگر ميفرمايد: ولو أنّ النّاس أدّوا زكوة أموالهم ما بقي مسلمٌ فقيراً محتاجاً؛[17] مقرر كردن قانون زكات براي رفع نيازمندي هاي فقرا و مستمندان است. اگر مردم زكات مالشان را پرداخت مي كردند، همه به خوبي و خوشي زندگي مي كردند.

اين فلسفة تشريع زكات است، ولي فلسفة برخي از خصوصيات زكات به طور كامل براي ما روشن نيست.

محقق حلّي در كتاب شرايع و شارح آن مرحوم صاحب جواهر دربارة اين كه زكات بر نُه چيز تعلق گرفته و بر بيشتر از آن واجب نيست، فرموده اند: زكات در شتر و گاو و گوسفند و طلا و نقره و گندم و جو و خرما و كشمش واجب است.

اين از ضروريات و بديهيات مسائل فقهي بلكه از ضروريات دين است كه زكات بر نه چيز تعلق مي گيرد. روايات متواتر و فراواني بر اين كه زكات بر نه چيز واجب است و بر غير آنها واجب نيست داريم.

اصل زكات در قرآن بسيار آمده و بر آن تأكيد شده، ولي مقدار و كيفيت آن مشخص نشده، جزئيات را پيامبر(ص) مشخص فرموده است. امام باقر(ع) و امام صادق(ع) فرموده اند: فرض الله الزكاة مع الصلوه في الاموال و سنّها رسول الله (ص) في تسقه أشيا و عفاها عمّا سواهنّ؛ في الذهب و الفضة و الاءبل و البقر و الغنم و الحنطة و الشعير و التمر و الزبيب و عنا رسول الله(ص) عمّا سوي ذلك؛[18] خدا زكات را در اموال همراه با نماز واجب كرده و پيامبر پرداخت زكات را در نُه چيز واجب كرد و از بقية اشيا عفو كرد.

امام باقر(ع) فرمود: در هيچ يك از آنچه از زمين مي رويد مانند برنج و ذرّت و لوبيا و عدس و سائر حبوبات و ميوه ها گرچه زياد باشند زكات واجب نشد به غير از گندم و جو و خرما و كشمش.[19]

حتي وقتي شخصي به امام گفت: برنج هاي فراواني نزد ما است. آيا نبايد زكات آنها را بپردازيم؟ امام فرمود: والله در زمان رسول الله نيز اين چيزها فراوان بود، ولي پيامبر از پرداخت زكات اين چيزها عفو كرد. هر كس ميخواهد بپذير و هر كس نمي خواهد نپذيرد.[20]

البته رواياتي داريم كه براي ذرّت و برنج نيز زكات هست، مانند روايت ابوبصير كه از امام صادق(ع) مي پرسد: آيا در برنج زكات هست؟ حضرت فرمود: بلي، در زمان رسول خدا در مدينه برنج نبود كه زكات بر آن ببندد.5[21]

روايات عدم وجوب زكات در غير از آن نه چيز متواتر و فراوان است. از اين رو اين روايات را حمل بر استحباب پرداخت زكات كرده اند.

فقها فرموده اند: و لكن تستحبّ الزكاة في كلّ ما تنبت الارض مما يكال أويوزن...؛ مستحب است پرداخت زكات در آنچه از زمين مي رويد، اگر كيل كردني يا وزن كردني باشد، مانند برنج، ذرّت، عدس، باقلا و ... غير از سبزي و خيار و بادمجان و مانند اين ها كه زود خراب ميشوند.[22]

پرداخت زكات در مال التجاره نيز مستحب است،[23] هم چنين پرداخت زكات در ماديان مستحب است. در روايت است كه اميرالمؤمنين(ع) در زمان حكومتش بر هر اسب در سال دو دينار و بر قاطر يك دينار زكات وضع كرد.[24]

بنابراين به طور خلاصه:

1ـ فلسفة برخي از احكام يا جزئيات احكام بر كسي معلوم نيست.

2ـ اعتقاد به خدا به عنوان خالقي كه آگاهي كامل از خلقت و رمز و رموز انسان و از جهات جسمي و روحي انسان دارد، نيز اعتقاد به نبوت و وحي و معصوم بودن پيامبر و اهل بيت او و اعتقاد به صداقت و دلسوزي آنان، مشكل را حلّ ميكند.

3ـ پرسش از فلسفة احكام و تلاش براي دانستن، مطلوب و خوب است.

4ـ نيافتن علّت و فلسفه برخي از احكام دليل بر بي مدركي يا بيهوده بودن آنها نيست. عدم آگاهي ما دليل بر نبودن علّت و حكمت نيست.

5ـ تعلق زكات به نه چيز بر اساس روايات تعبد است.

6ـ امكان اين كه حاكم اسلامي (امام عادل يا فقيه جامع الشرائط) از باب حكم حكومتي و اختياراتي كه دارد، در متعلقات زكات دخل و تصرف بكند، وجود دارد، همان طور كه ظاهراً در حكومت امير المؤمنين(ع) و برخي از خلفا صورت گرفته است.

گرچه برخي از اجناس، زكات تعلق نمي گيرد، اما اگر از مخارج سال اضافه بيآيند، متعلق خمس ميشوند. بنابراين باعث اختلاف طبقاتي نمي شود.

8ـ انفاقات مستحبي و عمل به استحباب در پرداخت زكات برنج و حبوبات و ... ميتواند جبران كنندة فقر مستمندان باشد.

9ـ عمل كردن به دستورهاي اسلام مشكلات را حلّ ميكند. اگر شارع مقدس پرداخت زكات را در همة چيز واجب كند ولي كسي پرداخت نكند، مشكلات همچنان باقي مي ماند.

[15]مستمسك العروه الوثقي، ج 1، ص 377، به نقل از شيخ انصاري، كتابالطهاره.

[16]علل الشرايع، ج 1، ص 93.

[17]وسائل الشيعه، ج 6، ص 3 تا 6.

[18]محمد حسن نجفي، جواهر الكلام، ج 15، ص 65، به نقل از وسائل، ج 6، باب8 از ابواب ماتجب فيه الزكاه.

[19]همان.

[20]همان، ص 66.

[21]همان.

[22]همان، ص 69 و 70.

[23]همان، ص 72.

[24]همان، ص 73.



مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.